متن کامل بیانات ایشان بدین شرح است:

بسم‌الله‌الرّحمن‌الرّحیم‌

الحمد لله ربّ العالمین و الصّلاة و السّلام علي الرّسول الأعظم الأمین و علي ءاله الطّاهرین‌ و صحبه المنتجبین و علي جمیع الأنبیاء و المرسلین.‌

 

به شما میهمانان گرامي، سران و هیئتهاي نمایندگي کشورهاي جنبش عدم تعهد و نیز دیگر شرکت‌کنندگان در این اجلاس بزرگ بین‌المللي خوشامد میگویم.

 

ما در اینجا گرد آمده‌ایم تا به هدایت و کمک پروردگار، حرکت و جریاني را که در شش دهه‌ي قبل با هوشمندي و موقعیت‌شناسي و شجاعت چند تن از رهبران سیاسيِ دلسوز و مسئولیت‌پذیر پایه‌گذاري شد، به اقتضاي موقعیتها و نیازهاي امروز جهان ادامه دهیم و بلکه به آن جاني تازه و تحرکي دوباره ببخشیم.

 

میهمانان ما از مناطق جغرافیائي دور و نزدیک در اینجا گرد آمده و متعلق به ملیتها و نژادهاي گوناگون و داراي تعلقات اعتقادي و فرهنگي و تاریخي و وراثتيِ متنوعند؛ ولي همان طور که «احمد سوکارنو» یکي از بنیانگذاران این جنبش در کنفرانس معروفِ باندونگ در سال 1955 گفت، مبناي تشکیل عدم تعهد، نه وحدت جغرافیائي یا نژادي و دیني، بلکه وحدت نیاز است. آن روز کشورهاي عضو جنبش عدم تعهد، به پیوندي که بتواند آنها را از سیطره‌ي شبکه‌هاي اقتدارگرا و مستکبر و سیري‌ناپذیر مصون بدارد، نیازمند بوده‌اند؛ امروز با پیشرفت و گسترش ابزارهاي سلطه‌گري، این نیاز همچنان پابرجا است.

 

من میخواهم حقیقت دیگري را مطرح کنم:

اسلام به ما آموخته است که انسانها با وجود ناهمگونیهاي نژادي و زباني و فرهنگي، فطرت همساني دارند که آنها را به پاکي و عدالت و نیکوکاري و همدردي و همکاري فرا میخواند و همین سرشت همگاني است که اگر از انگیزه‌هاي گمراه‌کننده به سلامت عبور کند، انسانها را به توحید و معرفت ذات متعالي خداوند رهنمون میگردد.

 

این حقیقت تابناک داراي چنان ظرفیتي است که قادر است پایه و پشتوانه‌ي تشکیل جوامع آزاد و سرافراز و برخوردار از پیشرفت و عدالت - توأماً - گردد و شعاع معنویت را بر همه‌ي فعالیتهاي مادّي و دنیائي انسانها نفوذ دهد و بهشتي دنیائي - پیش از بهشت اخرويِ موعود ادیان الهي - براي آنان فراهم آورد. و نیز همین حقیقت مشترک و همگاني است که میتواند شالوده‌ریز همکاریهاي برادرانه‌ي ملتهائي باشد که از نظر شکل ظاهري و سابقه‌ي تاریخي و منطقه‌ي جغرافیائي، شباهتي به یکدیگر ندارند.

 

همکاریهاي بین‌المللي هرگاه بر چنین شالوده‌اي استوار باشد، دولتها ارتباطات میان خود را نه بر اساس ترس و تهدید یا افزون‌طلبي و منافع یکجانبه یا واسطه‌گريِ افراد خائن و خودفروش، بلکه بر پایه‌ي منافع سالم و مشترک، و برتر از آن، منافع انسانیت بنا میکنند و وجدان بیدار خود و خاطر ملتهاي خود را از دغدغه‌ها آسوده میسازند.

این نظم آرماني در نقطه‌ي مقابل نظام سلطه قرار دارد، که در قرنهاي اخیر قدرتهاي سلطه‌گر غربي، و امروز دولت زورگو و متجاوز آمریکا، مدعي و مبلّغ و پیشقراول آن بوده‌ و هستند.

 

میهمانان عزیز!

امروز آرمانهاي اصلي جنبش عدم تعهد با گذشت شش دهه همچنان زنده و پابرجاست؛ آرمانهائي مانند استعمارزدائي ، استقلال سیاسي و اقتصادي و فرهنگي، عدم تعهد به قطبهاي قدرت و ارتقاء همبستگي و همکاري میان کشورهاي عضو. واقعیتهاي امروز جهان با آن آرمانها داراي فاصله است؛ ولي اراده‌ي جمعي و تلاش همه‌جانبه براي عبور از واقعیتها و دست یافتن به آرمانها، هرچند پُر چالش، لیک امیدآفرین و ثمربخش است.

 

ما در گذشته‌ي نزدیک، شاهد شکست سیاستهاي دوران جنگ سرد و نیز یکجانبه‌گرائيِ پس از آن بوده‌ایم. جهان با عبرت‌آموزي از این تجربه‌ي تاریخي، در حال گذار به نظام بین‌المللي جدیدي است و جنبش عدم تعهد میتواند و باید نقش نویني ایفاء نماید. این نظام باید بر پایه‌ي مشارکت همگاني و برابري حقوق ملتها استوار باشد؛ و همبستگي ما کشورهاي عضو این جنبش براي شکل‌گیري این نظم نوین، از ضرورتهاي بارز عصر کنوني است.

 

خوشبختانه چشم‌انداز تحولات جهاني، نویدبخش یک نظام چند وجهي است که در آن، قطبهاي سنتي قدرت جاي خود را به مجموعه‌اي از کشورها و فرهنگها و تمدنهاي متنوع و با خاستگاههاي گوناگون اقتصادي و اجتماعي و سیاسي میدهند. اتفاقات شگرفي که در سه دهه‌ي اخیر شاهد آن بوده‌ایم، آشکارا نشان میدهد که برآمدن قدرتهاي جدید با بروز ضعف در قدرتهاي قدیمي همراه بوده است. این جابه‌جائي تدریجي قدرت، به کشورهاي عدم تعهد فرصت میدهد تا نقش مؤثر و شایسته‌اي را در عرصه‌ي جهاني بر عهده بگیرند و زمینه‌ي یک مدیریت عادلانه و واقعاً مشارکتي را در پهنه‌ي گیتي فراهم آورند. ما کشورهاي عضو این جنبش توانسته‌ایم در یک دوران طولاني، با وجود تنوع دیدگاهها و گرایشها، همبستگي و پیوند خود را در چهارچوب آرمانهاي مشترک حفظ کنیم؛ و این دستاورد ساده و کوچکي نیست. این پیوند میتواند دستمایه‌ي گذار به نظمي عادلانه و انساني قرار گیرد.

 

شرائط کنوني جهان فرصتي شاید تکرارنشدني براي جنبش عدم تعهد است. سخن ما آن است که اتاق فرمان جهان نباید با دیکتاتوري چند کشور غربي اداره شود. باید بتوان یک مشارکت دموکراتیک جهاني را در عرصه‌ي مدیریت بین‌المللي شکل داد و تضمین کرد. این است نیاز همه‌ي کشورهائي که مستقیم یا غیرمستقیم از دست‌اندازي چند کشور زورگو و سلطه‌طلب زیان دیده‌اند و مي‌بینند.

 

شوراي امنیت سازمان ملل داراي ساختار و سازوکاري غیرمنطقي، ناعادلانه و کاملاً غیر دموکراتیک است؛ این یک دیکتاتوريِ آشکار و یک وضعیت کهنه و منسوخ و تاریخ مصرف گذشته است. با سوء استفاده از همین سازوکار غلط است که آمریکا و همدستانش توانسته‌اند زورگوئیهاي خود را در لباس مفاهیم شریف بر دنیا تحمیل کنند. آنها میگویند «حقوق بشر»، و منافع غرب را اراده میکنند؛ میگویند «دموکراسي»، و دخالت نظامي در کشورها را به جاي آن مي‌نشانند؛ میگویند «مبارزه با تروریسم»، و مردم بي‌دفاع روستاها و شهرها را آماج بمبها و سلاحهاي خود میسازند. در نگاه آنها، بشریت به شهروندان درجه‌ي یک و دو و سه تقسیم میشوند. جان انسان در آسیا و آفریقا و آمریکاي لاتین ارزان، و در آمریکا و غرب اروپا گران قیمت‌گذاري میشود. امنیت آمریکا و اروپا مهم، و امنیت بقیه‌ي بشریت بي‌اهمیت دانسته میشود. شکنجه و ترور اگر به دست آمریکائي و صهیونیست و دست‌نشاندگان آنها صورت گیرد، مُجاز و کاملاً قابل چشم‌پوشي است. زندانهاي مخفي آنها که در نقاط متعددي در قاره‌هاي گوناگون شاهد زشت‌ترین و نفرت‌انگیزترین رفتارها با زندانیان بي‌دفاع و بي‌وکیل و بي‌محاکمه است، وجدان آنان را نمي‌آزارد. بد و خوب، کاملاً گزینشي و یکطرفه تعریف میشود. منافع خود را به نام «قوانین بین‌المللي»، و سخنان تحکم‌آمیز و غیرقانوني خود را به نام «جامعه‌ي جهاني» بر ملتها تحمیل میکنند و با شبکه‌ي رسانه‌ايِ انحصاريِ سازمان‌یافته، دروغهاي خود را راست، و باطل خود را حق، و ظلم خود را عدالت‌طلبي وانمود میکنند و در مقابل، هر سخن حقي را که افشاگر فریب آنها است، دروغ، و هر مطالبه‌ي برحقّي را یاغیگري مینامند.

 

دوستان! این وضعیت معیوب و پر زیان، غیرقابل ادامه است. همه از این هندسه‌ي غلط بین‌المللي خسته شده‌اند. جنبش 99 درصدي مردم در آمریکا بر ضدّ کانونهاي ثروت و قدرت در آن کشور، و اعتراض عمومي در کشورهاي اروپاي غربي به سیاستهاي اقتصادي دولتهاشان نیز نشان لبریز شدن پیمانه‌ي صبر و تحمل ملتها از این وضعیت است. باید این وضعیت نامعقول را علاج کرد.

پیوند مستحکم و منطقي و همه‌جانبه‌ي کشورهاي عضو جنبش عدم تعهد میتواند در یافتن و پیمودن راه علاج، تأثیرات عمیقي بر جاي بگذارد.

 

حضار محترم!

صلح و امنیت بین‌المللي از جمله‌ي مسائل حادّ جهان امروز ما است و خلع سلاحهاي کشتار جمعي و فاجعه‌بار، یک ضرورت فوري و یک مطالبه‌ي همگاني است. در دنیاي امروز، امنیت، پدیده‌اي مشترک و غیرقابل تبعیض است. آنها که سلاحهاي ضد بشریت را در زرادخانه‌هاي خود انبار میکنند، حق ندارند خود را پرچمدار امنیت جهاني قلمداد کنند. این - بي‌شک - نخواهد توانست امنیت را براي خود آنها نیز به ارمغان آورد. امروز با تأسفِ فراوان دیده می شود که کشورهاي دارنده‌ي بیشترین تسلیحات هسته‌اي، اراده‌اي جدّي و واقعي براي حذف این ابزارهاي مرگبار از دکترین نظامي خود ندارند و آن را همچنان عامل رفع تهدید و شاخصي مهم در تعریف جایگاه سیاسي و بین‌المللي خود می دانند. این تصور، به کلّي مردود و مطرود است.

 

سلاح هسته‌اي نه تأمین‌کننده‌ي امنیت و نه مایه‌ي تحکیم قدرت سیاسي است، بلکه تهدیدي براي این هر دو است. حوادث دهه‌ي 90 قرن بیستم نشان داد که داشتن این تسلیحات نمیتواند رژیمي همانند شوروي سابق را هم حفظ کند. امروز نیز کشورهائي را میشناسیم که با داشتن بمب اتم، در معرض امواج ناامني‌هاي مهلکند.

 

جمهوري اسلامي ایران استفاده از سلاح هسته‌اي و شیمیائي و نظائر آن را گناهي بزرگ و نابخشودني میداند. ما شعار «خاورمیانه‌ي عاري از سلاح هسته‌اي» را مطرح کرده‌ایم و به آن پایبندیم. این به معني چشم‌پوشي از حق بهره‌برداري صلح‌آمیز از انرژي هسته‌اي و تولید سوخت هسته‌اي نیست. استفاده‌ي صلح‌آمیز از این انرژي، بر اساس قوانین بین‌المللي، حق همه‌ي کشورها است. همه باید بتوانند از این انرژي سالم در مصارف گوناگونِ حیاتي کشور و ملتشان استفاده کنند و در اِعمال این حق، وابسته به دیگران نباشند. چند کشور غربي که خود دارنده‌ي سلاح هسته‌اي و مرتکب این کار غیرقانوني‌اند، مایلند توان تولید سوخت هسته‌اي را نیز در انحصار خود نگه دارند. حرکتي مرموز در حال شکل‌گیري است تا انحصار تولید و فروش سوخت هسته‌اي را در مراکزي با نام بین‌المللي ولي در واقع در پنجه‌ي چند کشور معدود غربي، تثبیت و دائمي کنند.

 

طنز تلخ روزگار ما آن است که دولت آمریکا که دارنده‌ي بیشترین و مرگبارترین سلاحهاي هسته‌اي و دیگر سلاحهاي کشتار جمعي و تنها مرتکبِ به‌کارگیري آن است، امروز میخواهد پرچم مخالفت با اشاعه‌ي هسته‌اي را به دوش بگیرد! آنها و شرکاي غربي‌شان رژیم صهیونیستيِ غاصب را به سلاحهاي هسته‌اي مجهز کرده و براي این منطقه‌ي حساس، تهدیدي بزرگ فراهم کرده‌اند؛ اما همین مجموعه‌ي فریبگر، استفاده‌ي صلح‌آمیز از انرژي هسته‌اي را براي کشورهاي مستقل برنمی تابند و حتّي با تولید سوخت هسته‌اي براي رادیوداروها و دیگر مصارف صلح‌آمیز انساني، با هرچه در توان دارند، ستیزه‌گري می کنند. بهانه‌ي دروغین آنان، بیم از تولید سلاح هسته‌اي است. در مورد جمهوري اسلامي ایران، آنان خود میدانند که دروغ میگویند؛ اما سیاست‌ورزي، آنگاه که کمترین اثري از معنویت در آن نباشد، دروغ را هم مجاز میشمرد. آیا آن که در قرن بیست‌ویکم زبان به تهدید اتمي میگشاید و شرم نمیکند، از دروغگوئي پرهیز و شرم خواهد کرد؟!

 

من تأکید میکنم که جمهوري اسلامي هرگز در پي تسلیحات هسته‌اي نیست، و نیز هرگز از حق ملّت خود در استفاده‌ي صلح‌آمیز از انرژي هسته‌اي چشم‌پوشي نخواهد کرد. شعار ما «انرژي هسته‌اي براي همه، و سلاح هسته‌اي براي هیچکس» است. ما بر این هر دو سخن پاي خواهیم فشرد و میدانیم که شکستن انحصار چند کشور غربي در تولید انرژي هسته‌اي در چهارچوب معاهده‌ي عدم اشاعه، به سود همه‌ي کشورهاي مستقل و از جمله کشورهاي عضو جنبش عدم تعهد است.

 

تجربه‌ي سه دهه ایستادگيِ موفقیت‌آمیز در برابر زورگوئي‌ها و فشارهاي همه‌جانبه‌ي آمریکا و متحدانش، جمهوري اسلامي را به این باور قطعي رسانده است که مقاومت یک ملت متحد و داراي عزم راسخ، قادر است بر همه‌ي خصومتها و عنادها فائق آید و راه افتخارآمیز به سوي هدفهاي بلند خود را بگشاید. پیشرفتهاي همه‌جانبه‌ي کشور ما در دو دهه‌ي اخیر واقعیتي است که در برابر چشم همگان قرار دارد و رصدکنندگان رسمي بین‌المللي مکرراً بدان اذعان کرده‌اند؛ و این همه در شرائط تحریمها و فشارهاي اقتصادي و تهاجم تبلیغاتي شبکه‌هاي وابسته به آمریکا و صهیونیسم اتفاق افتاده است. تحریمهائي که یاوه‌گویان، آن را فلج‌کننده نامیدند، نه تنها ما را فلج نکرده است و نخواهد کرد، بلکه گامهاي ما را محکمتر، و همت ما را بلندتر، و اطمینان ما را به درستي تحلیلهاي خود و نیز به توانائي درون‌زاي ملتمان راسختر کرده است. ما یاري خداوند را در این چالشها بارها و بارها به چشم دیده‌ایم.

 

میهمانان گرامي!

لازم میدانم در اینجا از یک مساله‌ي بسیار مهم سخن بگویم؛ که اگرچه مربوط به منطقه‌ي ما است، ولي ابعاد گسترده‌ي آن از این منطقه فراتر رفته و سیاستهاي جهاني را در طول چندین دهه تحت تأثیر قرار داده است و آن، مساله‌ي دردآور فلسطین است. خلاصه‌ي این ماجرا آن است که یک کشور مستقل و داراي شناسنامه‌ي روشنِ تاریخي به نام «فلسطین»، بر اساس یک توطئه‌ي وحشتناک غربي با سردمداري انگلیس در دهه‌ي چهار قرن بیستم، از ملت آن، غصب و به زور سلاح و کشتار و فریب، به جماعتي که عمدتاً از کشورهاي اروپائي مهاجرت داده شده‌اند، واگذار گردیده است. این غصب بزرگ که در آغاز با کشتارهاي جمعيِ مردم بي‌دفاع در شهرها و روستاها و راندن مردم از خانه و کاشانه‌ي خود به کشورهاي هم‌مرز همراه بود، در طول بیش از شش دهه همچنان با همین جنایتها ادامه یافته است و امروز هم ادامه دارد. این، یکي از مهمترین مسائل جامعه‌ي بشریت است. سران سیاسي و نظامي رژیم غاصب صهیونیست، در این مدت از هیچ جنایتي پرهیز نکرده‌اند؛ از کشتار مردم و ویران کردن خانه‌ها و مزارع آنان و دستگیري و شکنجه‌ي مردان و زنان و حتّي کودکان آنان، تا تحقیر و توهین به کرامت این ملت و سعي در نابودي و هضم آن در معده‌ي حرامخوار رژیم صهیونیستي، و تا حمله به اردوگاههاي آنان در خود فلسطین و در کشورهاي همسایه که میلیونها آواره را در خود جاي میداده است. نامهاي «صبرا» و «شتیلا» و «قانا» و «دیر یاسین» و امثال اینها با خون مردم مظلوم فلسطین در تاریخ منطقه‌ي ما ثبت شده است. اکنون نیز پس از شصت و پنج سال، هنوز همچنان همین جنایتها در رفتار گرگان درنده‌ي صهیونیست با باقي‌ماندگان در سرزمینهاي اشغالي ادامه دارد. آنها پي‌درپي جنایتهاي جدیدي مي‌آفرینند و منطقه را با بحران تازه‌اي روبه‌رو میکنند. کمتر روزي است که خبري از قتل و جرح و زنداني کردن جوانهائي مخابره نشود که به دفاع از وطن و کرامت خود برخاسته و به ویرانگري مزارع و خانه‌هاي خود اعتراض کرده‌اند. رژیم صهیونیستي که با به راه انداختن جنگهاي فاجعه‌بار و کشتار مردم و اشغال سرزمینهاي عربي و سازماندهي تروریسم دولتي در منطقه و جهان، دهها سال ترور و جنگ و شرارت به راه انداخته، ملت فلسطین را که براي احقاق حق خود به پا خاسته و مبارزه میکنند، تروریست مینامد و شبکه‌ي رسانه‌هاي متعلق به صهیونیزم و بسیاري از رسانه‌هاي غربي و مزدور نیز با زیر پا گذاشتن تعهّد اخلاقي و رسانه‌اي، این دروغ بزرگ را تکرار می کنند. سردمداران سیاسيِ مدعي حقوق بشر نیز چشم بر این همه جنایت بسته و بدون شرم و پروا، از آن رژیم فاجعه‌آفرین حمایت کرده و در نقش وکیل‌مدافع آن ظاهر میشوند.

 

سخن ما آن است که فلسطین متعلق به فلسطیني‌ها است و ادامه‌ي اشغال آن، ظلمي بزرگ، تحمل‌ناپذیر و خطري عمده براي صلح و امنیت جهاني است. همه‌ي راههائي که غربیها و وابستگان آنها براي «حل مساله‌ي فلسطین» پیشنهاد کرده و پیموده‌اند، غلط و ناموفق بوده است و در آینده نیز چنین خواهد بود. ما راه‌حلي عادلانه و کاملاً دموکراتیک را پیشنهاد کرده‌ایم: همه‌ي فلسطیني‌ها، چه ساکنان کنوني آن، و چه کساني که به کشورهاي دیگر رانده شده و هویت فلسطیني خود را حفظ کرده‌اند، اعم از مسلمان و مسیحي و یهودي، در یک همه‌پرسيِ عمومي، با نظارتي دقیق و اطمینان‌بخش شرکت کنند و ساختار نظام سیاسي این کشور را انتخاب نمایند و همه‌ي فلسطینیاني که سالها رنج آوارگي را تحمل کرده‌اند، به کشور خود باز گردند و در این همه‌پرسي و سپس تدوین قانون اساسي و انتخابات، شرکت نمایند. آنگاه صلح برقرار خواهد شد.

 

در اینجا مایلم پندي خیرخواهانه به سیاستمداران آمریکائي که تاکنون همواره به عنوان مدافع و پشتیبان رژیم صهیونیستي در صحنه حاضر شده‌اند، بدهم: این رژیم تاکنون براي شما دردسرهاي بیشمار داشته است؛ چهره‌ي شما را در میان ملتهاي منطقه، منفور و شما را در چشم آنان شریک جنایات صهیونیستهاي غاصب معرفي کرده است؛ هزینه‌هاي مادي و معنوي که در طول سالهاي متمادي از این رهگذر به دولت و ملت آمریکا تحمیل شده است، سرسام‌آور است؛ و احتمالاً در آینده اگر همین روش ادامه یابد، هزینه‌هاي شما سنگین‌تر هم خواهد شد. بیائید به پیشنهاد جمهوري اسلامي درباره‌ي همه‌پرسي بیندیشید و با تصمیمي شجاعانه، خود را از گره ناگشودني کنوني نجات دهید. بي‌شک مردم منطقه و همه‌ي آزاداندیشان گیتي از این اقدام استقبال خواهند کرد.

 

میهمانان محترم!

اکنون به سخن آغازین باز میگردم. شرائط گیتي حساس و جهان در حال گذار از یک پیچ تاریخيِ بسیار مهم است. انتظار میرود که نظمي نوین در حال تولد یافتن باشد. مجموعه‌ي غیرمتعهدها حدود دو سوم اعضاء جامعه‌ي جهاني را در خود جاي داده است و میتواند در شکل‌دهي آینده نقشي بزرگ ایفاء کند. تشکیل این اجلاس بزرگ در تهران نیز خود حادثه‌اي پرمعنا است که باید در محاسبات به کار آید. ما اعضاء این جنبش با هم‌افزائي امکانات و ظرفیتهاي گسترده‌ي خود میتوانیم براي نجات جهان از ناامني و جنگ و سلطه‌گري، نقشي تاریخي و ماندگار بیافرینیم.

 

این مقصود فقط با همکاریهاي همه‌جانبه‌ي ما با یکدیگر امکان‌پذیر است. در میان ما، کشورهاي بسیار ثروتمند و نیز کشورهاي داراي نفوذ بین‌المللي کم نیستند. علاج مشکلات با همکاریهاي اقتصادي و رسانه‌اي و انتقال تجربه‌هاي پیشبرنده و تعالي‌بخش، کاملاً امکان‌پذیر است. باید عزمهامان را راسخ کنیم؛ به هدفها وفادار بمانیم؛ از اخم قدرتهاي زورگو نترسیم و به لبخند آنان دل خوش نکنیم؛ اراده‌ي الهي و قوانین آفرینش را پشتیبان خود بدانیم؛ به شکست تجربه‌ي اردوگاه کمونیستي در دو دهه پیش، و شکست سیاستهاي به اصطلاح لیبرال دموکراسي غربي در حال حاضر - که نشانه‌هاي آن را در خیابانهاي کشورهاي اروپائي و آمریکایی و گره‌هاي ناگشودني اقتصاد این کشورها همه مي‌بینند - با چشم عبرت بنگریم. و بالاخره سقوط دیکتاتورهاي وابسته به آمریکا و همدست رژیم صهیونیستي در شمال آفریقا و بیداري اسلامي در کشورهاي منطقه را فرصتي بزرگ بشماریم. ما میتوانیم به ارتقاء «بهره‌وري سیاسي جنبش عدم تعهد» در مدیریت جهاني بیندیشیم؛ میتوانیم براي تحول در این مدیریت، سندي تاریخي تهیه کنیم و ابزارهاي اجرائي آن را فراهم نمائیم؛ میتوانیم حرکت به سمت همکاریهاي مؤثر اقتصادي را طراحي و الگوهاي ارتباط فرهنگي میان خود را تعریف کنیم. بي‌شک تشکیل دبیرخانه‌ي فعال و پرانگیزه‌اي براي این تشکیلات، خواهد توانست به حصول این مقاصد کمکي بزرگ و پر تأثیر تقدیم کند.

متشکرم‌


این صفحه را به اشتراک بگذارید

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: